نمی دونی کنار تو چه حالی داره بیداری
بزار باور کنم امشب تو هم حال منو داری
نمـیدونـی چـه آشـوبـم ... از این آرامـش خونــــه
از ایـن رویــای شیرینی ... که میدونم نمی مـونــه
چقد این حس من خوبه ... همین که از تو میمیرم
همین که هر نفس امشب ... هوامو از تو میگیرم
نیمــه ی گـمشــده ام نیستـی که بـا نیمـه ی دیگــر به جستجویت بر خیزم...
تـــو... تمـام گمشـده ی منــی ! تمــام گـمـشــده ی من ... !
فرارم از تو است
و قرارم در تو
برانی ام به که رو کنم؟!
نخوانی ام به که خو کنم؟!
ميگويند از تو ننويسم
در خون من گردهمايی لبخندهای تو برپاست
اين را چه کسی ميتواند بفهمد؟!
ديگـــر دلـَــ ــ ــم در تن ــَم بنــــ ــد نمی شــــود
به دادَمــ بــــرس . . . !
خیلیـ سخته اون كسیــــ ـــــــ كه گفتـ
واسه چشاتـــــ میمیره
بره و دیگه سراغیــ از تو و نگات نگیرهــــــ
εїзمثـــل پــروانـــه مـــیگــردم دور سرت،،کـه همــه بـبـینـن و برن از دور و برتεїз
نظرات شما عزیزان:
|